من و تو

تو خود معجزه هستی...مث قصه ها می مونی...طلا گم میشه...نمی گم که مث طلا می مونی

من و تو

تو خود معجزه هستی...مث قصه ها می مونی...طلا گم میشه...نمی گم که مث طلا می مونی

 


         « بنام معشوق حقیقی که وفایش ازلی و ابدی است »

 

 وقتی انسان عاشق خدا شود اینگونه بنگرد به

 
خدا دیگر هیچ چیز او را عذاب نمیدهد و همچیز را لطیف میبیند پس


باید عاشق او شویم و عشق بازی با او را یاد بگیریم تا زندگی


لطیفی داشته باشیم اگر درد میدهد بدان فرقی هست بین تو و

آنکه اجازه نمیدهد سالی یا حتی در تمام عمر فکر خدا باشد اجازه


نمیدهد اسم خدا را به زبان بیاورد و اما دوست دارد که تو همیشه


صدایش کنی دوست دارد همیشه به یادش باشی اشتباه نکن خدا


همیشه خیر برای عاشقانش میخواهد و نمیگذارد عاشقش لطمه


ای ببیند و همه از سر لطف است این عقل و افکار ماست که هر


چیز را به اندازه فهم خود تجزیه و تحلیل میکند از خدا بخواهیم اینقدر


به ما فهم بدهد تا بتوانیم درست درکش بکنیم
.

 

 

 


 


         « بنام معشوق حقیقی که وفایش ازلی و ابدی است »

 

                                                                                                                                            

 چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو به

 قلبت    هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌ حس کنی هنوزم دوسش داری چه

 قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه وجودت له

شده....چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام

نتونی بگی....چه قدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور

 باشی بخندی تا نفهمه هنوزم دوسش داری.......چه قدر سخته گل

 

 

 

 

 

سلام دوستان خوبم.ممنون از کامنداتون.با عرض پوزش میخوام بگم من دیگه آپدیت نمیکنم.احتمال داره کار وبلاگمو به یکی از دوستام بسپارم.آخه من به یه ماهه به جمع متاهلا پیوستم و همسرم اجازه چنین کاریو به من نمیده.اگه نظر نمیدم تو وبلاگتون دیگه ببخشید.من دیگه آنلاین نمیشم.بای.

اگر بار گران بودیم رفتیم

اگر نا مهربان بودیم رفتیم.