آنروز که طلسم مرگ خود را به دستت دادم می دانستم پایان زندگانی ام فرا رسیده اما باز این نیستی را پذیرفتم زیرا در جهان هستی منجی من تویی و اگر جانم را هم طلب کنی بدون چون و چرا اطاعت خواهم کرد اما افسوس که تو به این بخشش فراوانم خیانت کردی و طلسم عشقم را ناجونمردانه شکستی و برای همیشه مرا سرگردان در دنیای پست رها کردی به منم یه سری بزن دوست قدیمی
آنروز که طلسم مرگ خود را به دستت دادم می دانستم پایان زندگانی ام فرا رسیده اما باز این نیستی را پذیرفتم زیرا در جهان هستی منجی من تویی و اگر جانم را هم طلب کنی بدون چون و چرا اطاعت خواهم کرد اما افسوس که تو به این بخشش فراوانم خیانت کردی و طلسم عشقم را ناجونمردانه شکستی و برای همیشه مرا سرگردان در دنیای پست رها کردی
به منم یه سری بزن دوست قدیمی
خیلی خری این چه مطلبی می نویسی
بابا یه زره حال بده
چه جالب نوشته بودی....
از فائزه خانم گل چه خبر؟
دوست و یار قدیمی وبلاگ ساز آرزوها بعد از یکسال دوری دوباره بازگشت