من و تو

تو خود معجزه هستی...مث قصه ها می مونی...طلا گم میشه...نمی گم که مث طلا می مونی

من و تو

تو خود معجزه هستی...مث قصه ها می مونی...طلا گم میشه...نمی گم که مث طلا می مونی

              

         
«
بنام معشوق حقیقی که وفایش ازلی و ابدی است »


سلام به همه دوستای خوبم


می خوام این شعرو تقدیم کنم به دو نفر از دوستام که در بدترین شرایط به دادم رسیدن

(
تقدیم به ف.۱۴ و ف.۲۳)

چرخ  امشب  که  به  کام  دل  ما  خواسته  گشتن


دامن  وصل  تو   نتوان  به  رقیبان  تو   هشتن

نتوان  از تو  برای  دل  همسایه  گذشتن

شمع  را  باید  از  این  خا نه  برون  بردن  و  کشتن

تا که همسایه نداند که تو در خانه مایی

سعدی این  گفت  و شد از گفته  خود  باز پشیمان

که  مریض  تب  عشق  تو هدر  گو ید  و هزیان

به  شب   تیره  نشستن   نتوان  ماه  درخشان

کشتن شمع چه حاجت بود از بیم رقیبان

پرتو  روی  تو  گو ید  که   تو  در  خانه  مایی

 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 26 تیر 1384 ساعت 12:15 ق.ظ http://khate-kaj.blogsky.com

پارسا یکشنبه 26 تیر 1384 ساعت 01:20 ق.ظ http://parsa0.blogsky.com

سلام
وبلاک قشنگی داری.
و شعرای قشنگی.

ف۱۴ یکشنبه 26 تیر 1384 ساعت 06:45 ب.ظ

سلام ممنون از این شعر زیبات اگه ما کاری کرده باشیم وظیفه بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد