من و تو

تو خود معجزه هستی...مث قصه ها می مونی...طلا گم میشه...نمی گم که مث طلا می مونی

من و تو

تو خود معجزه هستی...مث قصه ها می مونی...طلا گم میشه...نمی گم که مث طلا می مونی

بازم سلام

فقط با " تو " ...
بگذار با چشمهای تو ببینم....
بگذار در نگاه تو ذوب شوم
بگذار در زیر باران شانه به شانه ات قدم زنم و تو برایم از ارزوهایت ترانه بسرایی .....
بگذار به قداست عشقمان کوچک شوم وقتی با تو به پرواز شاپرکهای کنار برکه میخندم.....
بگذار شبها رو به ستاره ها خاطرات شیرینمان را شماره کنیم
بگذار همیشه در ذهنم مثل نگاه اول مهربان و پاک باشی
بگذار نامم چون شاه کلیدی بر درگاه قلبت همیشکی باشد ...
بگذار نگاهمان نه به هوس که به عشق ...آنهم عشقی اسمانی در هم گره خورد
بگذار دلم برای تو باشد
بگذار دلت ...حالم را بپرسد
بگذار قلبم برای تو بتپد.....
بگذار آرزوهایم با تو باشد ...برای تو.....به خاطر تو.
بگذار خیال کنم "دوستم داری " و از این خیال شبها تا سپیدی روز با ستاره ها

فکرها و ایدآلها و افکار مخوف بعضی پسر و دخترها جوان ایرانی

خصوصیات آقا پسرها از 15 تا 29 سالگی...
سن 15 سالگی: تازه توی این سن ، هر رو از بر تشخیص میدن! (اول بدبختی!)
سن 16 سالگی: یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن! ... از قیافه ء خودشون بدشون میاد!
سن 17 سالگی: توی این سن اصولا“ راه نمیرن ، تکنو می زنن! ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن! ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن!
سن 18 سالگی: یه کمی مثلا آدم میشن! ... فقط شعرهاشون رو بلند بلند می خونن! (یادش به خیر ، اون روزا که تکنو نبود ، راک ن رول می خوندن!)
سن 19 سالگی: هر کی رو می بینن ، تا پس فردا عاشقش میشن! ... آخ آخ! آهنگهای داریوش مثل چسب دوقلو بهشون می چسبه!
سن 20 سالگی: دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن! ... تیز میشن ، ابی گوش میدن!
سن 21 سالگی: از همه شون رو دست می خورن! ... ستار گوش میدن که نفهمن چی شده!
سن 22 سالگی: زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن! (مثلا عاقل میشن!)
سن 23 سالگی: نه! می فهمن که زندگی همش عشــــقه! ... دنبال یه آدم حسابی می گردن!
سن 24 سالگی: یکی رو پیدا می کنن! اما مرموز میشن! (دیدشون عوض میشه!)
سن 25 سالگی: نه! اون با یه نفر دیگه هم دوسته! اصلا“ لیاقت عشق منو نداشت!
سن 26 سالگی: عشق سیخی چند؟!! ... طرف باید باباش پولدار باشه! حالا خوشگل هم باشه بد نیست!
سن 27 سالگی: این یکی دیگه همونیه که همه ء عمر می خواستم! ... افتخار میدین غلامتون بشم؟!
سن 28 سالگی: آخیـــــــــــش!
سن 29 سالگی: کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم!!!

حالا اینجا رو داشته باشین!!!

خصوصیات دختر خانمها از 15 تا 29 سالگی ...
سن 15 سالگی: تا پارسال هر کی بهشون می گفت: چطوری؟ می گفتن: خوبم مرسی! حالا میگن: مرسی خوبم!
سن 16 سالگی: هر کی بهشون بگه سلام ، میگن: علیک سلام! ... نقاشیشون بهتر میشه (بتونه کاری و رنگ آمیزی و ...!)
سن 17 سالگی: یعنی یه عاشق واقعین! ... فردا صبح هم می خوان خودکشی کنن! ... شوخی هم ندارن!
سن 18 سالگی: نشستن و اشک می ریزن! ... بهشون بی وفایی شده! ... (کوران حوادث!)
سن 19 سالگی: دیگه اصلا عشق بی عشق! ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن!
سن 20 سالگی: از بی توجهی یه نفر رنج می برن! ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام معناست!
سن 21 سالگی: نه ، نه! ... اون منو نمی خواست! ... آخرش منو یه کور و کچلی می گیره! می دونم!
سن 22 سالگی: فقط 30-35 سالگی قصد ازدواج دارن! فقط!
سن 23 سالگی: خوش تیپ باشه! پولدار باشه! تحصیلکرده باشه! قد بلند باشه! خوش لباس باشه! ... (آخ که چی نباشه!)
سن 24 سالگی: همه ء خواستگارا رو رد می کنن!
سن 25 سالگی: زیاد مهم نیست که چه ریختیه یا چقدر پول داره! فقط شجاع باشه! ما رو به اون چیزی که نرسیدیم برسونه!
سن 26 سالگی: اااااااه! پس چرا دیگه هیچکی نمیاد؟! ... هر کی می خواد باشه ، باشه!
سن 27 سالگی: یه نفر میاد! ... همین خوبه! ... بــــــــــله!
سن 28 سالگی: آخیـــــــــــش!
سن 29 سالگی: کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی!!!

سلام دوستان خوبم

متشکرم از نظرتون.دوستان کار این وبلاگ تا چند روز دیگه آماده میشه.ازتون میخوام هر چی مطلب جدید دارین برام ایمیل کنید تا در صفحه وبلاگم قرار دهم ونظرتونو درباره موضوعی که مورد علاقتونه ذکر کنید.مرسی.بای.

سلام بچه ها

امروز تصمیم گرفتم یه وبلاگ بسازم که آن هم با موفقیت انجام شده.ازتون میخوام نظر بدین.متشکرم